نشریه امتداد مهر زرند

نشریه امتداد مهر زرند کرمان

نشریه امتداد مهر زرند

نشریه امتداد مهر زرند کرمان

زیر سقف دادگاه


عشق یا هوس؟!

این یک موضوع واقعی است. درد دل زن زرندی که پرونده ای برای طلاق در دادگاه دارد.

پنج سال پیش درسن 17سالگی به دلیل بدبودن اوضاع مالی خانواده ام دریک شرکت به عنوان منشی

استخدام شدم. پس از مدتی متوجه شدم که رییس شرکت به بهانه های مختلف سعی میکند که به

من نزدیک شود.

 او همیشه از زن و زندگی اش برای من درددل میکرد و بیشتر وقتها که شرکت تعطیل میشد و

همه کارمندان میرفتند مرا به بهانه اضافه کار، بیشتر از ساعت اداری نگه میداشت و تا منزل میرساند.

حتی حقوقی که برایم در نظر گرفته بود بسیار بیشتر از آنچه بود که می بایست پرداخت کند. او به

بهانه های مختلف مثل پاداش واضافه کار به من پول میداد و حتی چند بار برایم کادو میخرید. بالاخره

یک شب که من را به بهانه کار نگه داشته بود از من تقاضای ازدواج کرد . او گفت اصلا از زنش راضی

نیست وبدون عشق وبه اصرار خانواده اش با او ازدواج کرده است و هم اکنون قصد طلاق او را دارد. او به

من گفت از همان روزی که مرا دیده است عاشقم شده است وحاال میخواهد یک زندگی باعشق را با من

تجربه کند. خلاصه آنقدر ازیک زندگی رویایی وعاشقانه برایم گفت که خام حرفهایش شدم ومن هم به

او علاقه مند شدم . بالاخره مرا یه عقد خود درآورد وخانه ای یرایم گرفت . من هم دیگر به سرکار نرفتم

وبه زندگی پنهانی خود با او ادامه دادیم. اوج خوشبختی ما فقط 2سال بود و ما بچه دار شدیم. تااینکه

اوضاع تغییر کرد و همسر اولش موضوع را فهمید واز من و همسرم شکایت کرد وآبرویم پیش همه رفت.

کم کم همسرم اخلاقش تغییر کرد به بهانه های مختلف با من دعوا میکرد . حتی گاهی اتفاق می افتاد

که تا دو سه ماه پیش من نمی آمد. درنهایت کاسه صبرم لبریز شد وبچه را گذاشتم و به خانه پدری

ام بازگشتم. جالب این است که پس از رفتن من ، او به دنبالم هم نیامد حتی سراغی از من نگرفت

. شنیده ام که پسرم را پیش همسر اولش برده است و هم اکنون نامادری، فرز ندم را بزرگ میکند.

حالا امده ام تقاضای طلاق بدهم و مهریه ام را اجرا بگذارم . زن در نهایت میگوید همیشه به این موضوع

فکر میکنم که من چه کردم ؟ و از خود میپرسم جوانی و زندگی ام را در راه عشق تباه کردم یا هوس؟

رضا ملک زاده